در کودکی پستی
در جوانی مستی
در پیری پستی
پس کی گه دل پرستی
فــرق منــو پروانه در عالــم
پروانه پرش سوخت و من جگرم
اکنــون که دلــم شـکستـــه است
گـویا یکی از دریچـه ها بستـه است
نه ماه افسون و نه مهر جادو کرد
نفرین به سفر ه همه چیز را او کرد
به تو عادت کرده بودم
ای به من نزدیکتر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
|